حضرت سيّدالشهداء عليه السلام در دعاى عرفه عرضه مىدارد: يا مَنْ کَبَسَ الأْرْضَ عَلَى الْماءِ، وَ سَدَّ الْهَواءَ بِالسَّماءِ، يا مَنْ لَهُ أکْرَمُ الأْسْماءِ، يا ذا الْمَعْرُوفِ الَّذى لا يَنْقَطِعُ أبداً، يا مُقَيِّضَ الرَّکْبِ لِيُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَ مُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَ جاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِيَّةِ مَلِکاً، يا رادَّهُ عَلى يَعْقُوبَ بَعْدَ أنِ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُو کَظيمٌ، يا کاشِفَ الضُّرِّ وَ البَلْوى عَنْ أيُّوبَ، وَ مُمْسِکَ يَدَىْ إبْراهيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَ فَناءِ عُمُرِهِ، يا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِيّا فَوَهَبَ لَهُ يَحْيى وَ لَمْ يَدَعْهُ فَرْداً وَحيداً، يا مَنْ أخْرَجَ يُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ، يا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنى إسْرائيلَ فَأنْجاهُمْ وَ جَعَلَ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ مِنْ الْمُغْرَقينَ، يا مَنْ أَرْسَلَ الرّياحَ مُبَشِّراتٍ بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ، يا مَنْ لَمْ يَجْعَلْ عَلى مَنْ عَصاهُ مِنْ خَلْقِهِ، يا مَنْ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ وَ قَدْ غَدَوْا فى نِعْمَتِهِ يَأْکُلُونَ رِزْقَةُ وَ يَعْبُدُونَ غَيْرَهُ وَ قَدْ حادُّوهُ وَ نادُّوهُ وَ کَذَّبُوا رُسُلَهُ، يا اللَّهُ .... «1»
اى آن که زمين را بر آب انباشتى و هوا را به آسمان مسدود کردى، اى آن که تو را گرامىترين نامهاست. اى داراى آن چنان معروف و خوبى و احسانى که بريده نشود. اى برانگيزنده همّتِ سواران براى نجات يوسف در بيابان بىآب و گياه و برآورندهاش از تاريکى چاه و قراردهندهاش پس از بندگى، فرمانروا. اى بازگرداننده او بر يعقوب پس از آن که چشمانش از شدّت مصيبت فراق، سفيدى آورد. اى برطرف کننده بدحالى و بلا از ايّوب و جلودار ابراهيم از بريدن سر فرزندش بعد از پيرى و فناشدن عمرش. اى مستجاب کننده دعاى زکريّا و بخشنده يحيى به او تا از تک و تنهايى درآيد.
اى آن که يونس را از شکم ماهى بيرون آوردى و دل دريا را براى نجات بنى اسرائيل شکافتى و دشمن آنان، فرعون را، با ارتشش غرق نمودى.
اى آن که بادها را مژده دهندههايى در پيشاپيش باران رحمت خويش فرستادهاى. اى آن که بر مجازات عاصيان از آفريدگانت شتاب نکردى. اى آن که ساحران عصر موسى را از ورطه هلاکت رهانيدى پس از آن انکار طولانى نسبت به حقّ و حقيقت، در حالى که در نعمت حق بودند و روزىِ او را مىخوردند و غير او را مىپرستيدند، با حق مخالفت مىکردند و با جنابش رقابت مىنمودند و فرستادگانش را تکذيب مىکردند. اى خدا ...
دعاى عرفه پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به امام على عليه السلام فرمود: آيا دعاى روز عرفه را به تو بياموزم که دعاى پيامبران پيش از من است، سپس فرمود: مىخوانى؛
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَ يُميتُ وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ.
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَالَّذى تَقُولُ وَ خَيْراً مِمَّا نَقُولُ وَ فَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ.
اللَّهُمَّ لَکَ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْياىَ وَ مَماتى وَ لَکَ بَراءَتى وَ لَکَ حَوْلى وَ مِنْکَ قُوَّتِى.
اللَّهُمَّ إِنِّى اعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَسْواسِ الصَّدْرِ وَ مِنْ شَتاتِ الْأَمْرِ وَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.
اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ خَيْرَ الرِّياحِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ ما تَجِىءُ بِهِ الرِّياحُ وَ أَسْأَلُکَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ فى قَلْبِى نُوراً وَ فى سَمْعِى وَ بَصَرى نُوراً وَ فى لَحْمى وَ عِظامى وَ فِى عُرُوقى وَ مَقْعَدى وَ مَقامى وَ مَدْخَلى وَ مَخْرَجى نُورَاً وَ أَعْظِمْ لى نُورَاً يا رَبِّ يَوْمِ أَلْقاکَ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَديرٌ. «2»
جز خداى يکتاى بىشريک معبودى نيست. سلطنت و ستايش از آن اوست.
زنده مىکند و مىميراند و او زندهاى است که نمىميرد. خير در دست اوست و او بر هر چيز تواناست.
خدايا! حمد براى توست با آنگونه که خود مىستايى و بهتر از آنچه ما مىگوييم و بالاتر از آنچه گويندگان مىگويند.
خدايا! نماز و عبادتم، زندگى و مرگم و بيزارى جستنم براى توست، توان و نيرويم از توست.
خدايا! از فقر و وسوسههاى درون و پراکندگى کار و عذاب قبر به تو پناه مىبرم.
خدايا! بهترين نسيمها را از تو مىطلبم و از شرّ آنچه طوفانها مىآورد به تو پناه مىبرم و از تو خير شب و روز را مىخواهم.
خدايا! در دل و گوش و چشمم و در گوشت و استخوانها و رگهايم، در جايگاه نشستن و ايستادنم و در ورود و خروجم، نور و روشنايى قراربده و روزى که تو را ديدار مىکنم، فروغ مرا بزرگ بدار که تو بر هر چيز توانايى.
دعاى عرفه امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام در روز عرفه بسيار خاشعانه در حالى که اشک از ديدههاى مبارکش جارى بود، زمزمه نمود: اللَّهُمَّ اجْعَلْنى اخْشاکَ کَانّى اراکَ وَ اسْعِدْنى بِتَقْواکَ وَ لاتُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِکَ وَخِرْ لى فى قَضائِکَ وَ بارِکْ لى فى قَدَرِکَ حَتَّى لا احِبُّ تَعْجيلَ ما اخَّرْتَ وَ لا تَأْخيرَ ما عَجَّلْتَ ... «3»
خدايا! چنانم کن که از تو بترسم، گويا که تو را مىبينم و با پرهيزگارى مرا خوشبخت گردان و به نافرمانىات بدبختم مکن و خير در قضايت را برايم اختيار کن و به من در تقديرت برکت ده، تا تعجيل آنچه را تو تأخير انداختى نخواهم و به تأخير آنچه را تو پيش انداختى، ميل نکنم ...
و سرانجام در شامگاه عرفه به عفو از گذشته و تدبير در آينده، بشارت داده مىشود. حضرت صادق عليه السلام در اين زمينه مىفرمايد: حج گزار بار سفرش و ضمانت آن بر خداست. هر گاه وارد مسجد الحرام شود، خداوند دو فرشته بر او مىگمارد که طواف و نماز و سعى او را نگهدارند، شامگاه عرفه بر شانه راست او مىزنند و به او مىگويند: فلانى! از آنچه گذشته است کفايت شدى، ببين در آينده چگونه خواهى بود؟ «4»
امام حسين، عليه السلام، و دعاى عرفه
يکى ديگر از معجزات ابى عبدالله، عليه السلام، دعاى عرفه است، زيرا اگر کسى دو صفحه اول دعاى عرفه را که متعلق به 1500 سال پيش است به کسى بدهد که معناى آن را مىفهمد و بگويد اين اثر از کيست؟ مىگويد نوشته يک استاد بزرگ دانشگاه علوم پزشکى است که بدن انسان را تشريح کرده و اجزاى مختلف جمجمه و چشم و گوش و ... را ثبت کرده است.
آرى، منبع نخست کسب معرفت قرآن است. خاسه اگر انس با قرآن با وضو و با گريه همراه باشد و از تفسيرهاى معتبر نيز براى فهم آن استفاده شود، بهتر و موثرتر است. قرآن نور است و همواره حرف نو و تازه دارد. از اين رو، حتى متخصصين قرآن نيز وقتى به آيهاى مىرسند که سى سال است با آن سر و کار دارند و آن را بارها تحليل علمى کردهاند، باز احساس مىکنند آن آيه تازه نازل شده و سخن تازهاى در خود دارد. «5» منبع دوم کسب معرفت روايات معصومين و ادعيه مأثوره است که تا کسى در آنها دقت نکند ارزششان را نمىفهمد. بيهوده نيست که مرحوم آيت الله العظمى بروجردى از اول طلبگى تا روزى که در نود سالگى از دنيا رفتند يک بار هم در جايى که يک کتاب روايى بود نخوابيدند و دراز نکشيدند، زيرا مىفرمودند در اين اتاق کتابى هست که در آن قال الصادق و قال الباقر نوشته شده و خوابيدن در اين اتاق بىادبى است!
تازه معلوم مىشود که چرا بعضى فقها بىوضو دست روى جلد اين کتابها نمىگذاشتند و چرا بعضى از بزرگان در بيمارىهاى سخت کتاب اصول کافى را به بدن خود مىماليدند و خوب مىشدند!
مقايس قسمتى از سخن امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه با يک رباعى باباطاهر
«انْتَ الَّذِى غَفَرْتَ»، حالا امام حسين عليه السلام نمىگويد، خدايا! اين کارها را مىخواهم در حق من انجام بدهى؛ بلکه او مىگويد، خدايا! اين کارها را در حقّ من انجام دادى، و تويى آن خدايى که گناهان مرا بخشيدى.
چقدر امام حسين عليه السلام زيبا دارد مىگويد که خداوند اين کار کرده. امّا باباطاهر مىگويد، خدايا! اين کار را بکن؛ امام حسين عليه السلام مىگويد، خدا اين کار را کرده، امّا باباطاهر درخواست انجام آن را داده. امام حسين عليه السلام مىگويد، چنين کارى انجام گرفته. باباطاهر مىگويد: از آن روزى که ما را آفريدى به غير از معصيت چيزى نديدى
حالا ما چرا گناه کرديم؟ آيا واقعاً ما مخالف خدا بوديم؟ زينالعابدين عليه السلام به ما ياد داده که به خداوند بگوييم، خدايا! تو مىدانى، نه ما با تو جنگ داشتيم، و نه ما با تو مخالف بوديم، بلکه فريب خورديم. ما گناه را به عنوان مخالفت با تو انجام نداديم. يادمان رفت و غفلت کرديم؛ اشتباه نموديم. «6»
از آن روزى که ما را آفريدى به غير از معصيت چيزى نديدى
آخر من مىترسم، اين نمازهاى ما هم گناه باشد؛ اين کارهاى خوب ما هم گناه باشد؛ يعنى فرداى روز قيامت، آنها را هم مورد اشکال قرار دهند که بابا طاهر مىگويد: به غير از معصيت، چيزى نديدى
مقايس زيباترين شعر سعدى با سخن حضرت در دعاى عرفه
سعدى شعرى دارد که به عقيد من، اين شعر از نظر معنا، از زيباترين شعرهاى عالم است. اين شعر خيلى زيباست. من گاهى اين شعر را در قنوت نمازهاى مستحبى خواندهام. وقتى که اين شعر را مىخواندم، طاقتم را از دست مىدادم و گرى بسيارى مىکردم و مىگفتم: خدايا!
اين کار را انجام مىدهى؟ بعد ديدم امام حسين عليه السلام مىگويد، اين کار را انجام داده است، حالا تو مىگويى انجام مىدهى. خيلى شعر با حالى است. اگر سعدى، غير از اين رباعى را در کلّ عمرش نداشت، به خدا بس بود که بگوييم او حرف اول و آخر را در قالب شعر زده است: بر در کعبه سائلى ديدم
کلم «سايل» در اين جا، به معناى گدا نيست؛ بلکه به معناى درخواستکننده از خدا است: بر در کعبه سايلى ديدم
اينها را خود سعدى ديده است. او خيلى از مسافرتها و ديدههايش را نوشته است: بر در کعبه سايلى ديدم که همى گفت و مىگريستى خَش
در غير از شعر، کلم «خَش» «خوش» گفته مىشود، به معناى خوب. به خاطر وزن شعرى اين کلمه بايد «خش» خوانده شود: بر در کعبه سايلى ديدم که همى گفت و مىگريستى خَش
من نگويم که طاعتم بپذير ..........
اصلًا من نيامدم که پرده کعبه را بگيرم و بگويم، نمازم را قبول کن؛ روزهام را قبول کن؛ حجم را قبول کن. اصلًا من اين حرف را نمىزنم؛ من کارى به عباداتم ندارم: بر در کعبه سايلى ديدم که همى گفت و مىگريستى خَش
من نگويم که طاعتم بپذير قلم عفو بر گناهم کش
نمىخواهم نمازهايم را قبول کنى؛ نمىخواهم روزههايم را قبول بکنى؛ بلکه گناهانم را ببخش که فرداى قيامت، من با اين پرونده پيشت نيايم تا تو به ملائکه بگويى که او را پيش ابىعبدالله ببريد و پروندهاش را جلوى حسين باز کنيد تا حسابى خجالتزده بشود و آب گردد تا حسين برگردد و بگويد، من ديگر از تو توقّع گناه نداشتم.
براى فهم اين شعر و مقايس آن با سخن امام حسين عليه السلام بايد يکبار ديگر آن را خواند. سعدى مىگويد، خدايا چنين کارى را بکن، ولى امام حسين عليه السلام با اين سخن خود مىگويد: «انْتَ الَّذِى غَفَرْتَ»، خدايا! تو اين کار را کردى و گناهان مرا بخشيدى:
بر در کعبه سايلى ديدم که همى گفت و مىگريستى خَش
من نگويم که طاعتم بپذير قلم عفو بر گناهم کش
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 95/ 220، باب 2، ذيل حديث 3؛ إقبال الأعمال: 343- 344.
(2)- بحار الأنوار: 95/ 215، باب 2، حديث 3؛ إقبال الأعمال: 338.
(3)- بحار الأنوار: 95/ 218، باب 2، ذيل حديث 3؛ البلد الأمين: 253.
(4)- بحار الأنوار: 96/ 8، باب 2، حديث 18؛ المحاسن: 1/ 63، حديث 112.
(5) - روزى، مرا دعوت کردند کتاب تفسير قرآنى را که هنوز خطى بود ببينم. ابعاد کتابهاى قديمى اغلب بزرگ و قطر آنها هم زياد است. اين تفسير فارسى بود و شامل همه قرآن از سوره حمد تا سوره ناس مىشد و در هفتاد جلد قديمى بزرگ گرد آمده بود. (در مقام قياس، تفسير الميزان علامه طباطبايى که بهترين تفسير قرن ماست 20 جلد و در قطع وزيرى است).
به آن بزرگواران گفتم: چرا اين تفسير را چاپ نمىکنيد؟ گفتند: سرمايه زيادى مىخواهد و اگر بخواهيم مانند کتابهاى امروزى به چاپش برسانيم حدود 500 جلد مىشود!
با اين همه، شايد آنچه در اين 500 جلد از معارف قرآن استنباط شده نيم درصد کل معارف قرآن نيز نباشد. زيرا قرآن همواره حرف نو دارد و هميشه معانى تازهاى از آن بر مىآيد. (مولف(
(6) -16. اشاره به قسمتى از دعاى ابوحمزه ثمالى، مفاتيحالجنان، ص 192. متن دعا چنين است:
إِلَهِى لَمْ أَعْصِکَ حِينَ عَصَيْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِکَ جَاحِدٌ وَ لا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِوَعِيدِکَ مُتَهَاوِنٌ لَکِنْ خَطِيئَهٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى وَ غَلَبَنِى هَوَاىَ وَ أَعَانَنِى عَلَيْهَا شِقْوَتِى وَ غَرَّنِى سِتْرُکَ الْمُرْخَى عَلَى
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
مسجد ثارالله,
عرفه,
دعای عرفه ,