وهابیت، و نظر علمای شیعه و اهل سنت

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مراسم های مسجد ثارالله
::شهدای مسجد ثارالله
::مذهبی
::سیاسی
::احادیث
::معصومین
::احکام
::قرآن
::فضیلت و خواص سوره های قرآن
::تفسیر قرآن
::صدا
::دعای روزهای هفته
::دانلود
::دانلود نرم افزار مذهبی
::دانلود فایل های پی دی اف مذهبی
::احکام شرعي نماز
::خداشناسی و راه های آن
::سوالات و شبهات
::انقلاب ایران
::زندگینامه امامان
::زندگينامه علماء
::جــنــگ نــــرم
::دعای هر روز ماه مبارک رمضان
::مسائل در مورد امام علی (علیه السلام)


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: میثم حیدری و امیرحسین زینلی
:: حامــد نجــفی
:: امیررضا صالح پور
:: امیر حسین نزهتی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


وهابیت، و نظر علمای شیعه و اهل سنت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره‌ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.

وهابیها خود را مسلمانان حقیقی و دیگر مسلمانان را منحرف و مشرک می‌دانند، و به آنان به دیده‌ی حقارت می‌نگرند. فرقه وهابیت از شیوه‌ی زور و سنگدلی و قساوت در تحمیل افکار غیرمنطقی خود بر مسلمانان، استفاده می‌کند. این مسلک به خاطر نسبتش به «محمد بن عبدالوهاب تمیمی» که اولین‌بار افکار و اندیشه‌های این فرقه را ساخته و ترویج نموده «وهابیت» نامبرده می‌شود. محمدبن عبدالوهاب بعضی از عقاید خود را از ابن تیمیه گرفته است، از آنجا که وی تحت تأثیر این عقاید بوده وزارت مستعمرات انگلیس سینه‌ی او را برای پاشیدن بذر مکتب جدید مساعد و زمینه را آماده یافته و به همین جهت روی این مرد سرمایه‌گذاری کرده است.

 

خلاصه‌ عقاید محمد بن عبدالوهاب عبارتست از:

۱ـ تشبیه خداوند متعال به مخلوقاتش

۲ـ توحید عبادی و ربوبی

۳ـ احترام نکردن پیامبر اکرم (ص)

۴ـ تکفیر مسلمانان

دعوت اسلامی، فراخوان مردم به یکرنگی و همبستگی و احتزار از جدایی و پراکندگی بود. قرآن با بیان رهنمودهای روشن و تشریح مبانی عقیده و ایمان، همه‌ی انسان‌ها را به گردآمدن بر محور توحید سفارش کرد و تفرق و چند دستگی را عامل دوی از راه مستقیم دین دانست و فرمود: «از راه‌های گوناگون پیروی نکنید که شما را از طریق حقّ باز می‌دارد.» ۱(انعام/۱۵۳)

رسول خدا (ص) نیز که جز به عزّت و شوکت مسلمانان و زیستن آنان بر اساس ارزشهای والای دین خدا نمی‌اندیشید، و در راه هدایت انسانها از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد و از همه مهمتر آنکه خطرات آینده را با دیده الهی خویش می نگریست؛ پیوسته از لزوم پای‌بندی به اصول و پایه‌های دین سخن گفته و امت را از فرو افتادن به دام دین‌سازان و بدعت‌گذاران بیم می‌داد؛ همچنانکه راه گریز از زیان‌های ناشی از تفرق را بیان می‌نمود.

اما دیری نگذشت که امت اسلامی گرفتار انشعاب شد و مسلمانان به شاخه‌های گوناگون تقسیم شدند. هر کس به فرقه‌ای روی آورد و هر فرقه در ابعاد گوناگون اعتقادی، فقهی، تفسیری، حدیثی و… روشی را برگزید. و اینگونه بود که برخلاف توصیه‌های قرآن و رهنمودهای پیامبر گرامی، موج تفرقه‌گرایی سراسر جامعه‌ی اسلامی را در هاله‌ای از ابهام فرو رفت، بسیار کسان را به تردید و نابودی گرفتار نمود و جمع کثیری از مسلمانان را به درگیری‌های خشونت‌بار فرقه‌ای کشاند. در این میان سودجویان مردم ناآگاه را فرفتند و حقایق را وارونه جلوه دادند و از همه خطرناک‌تر آنکه دشمنان اسلام این پراکندگی و دسته‌بندی را حربه‌ای برای رویارویی با آخرین کیش آسمانی یافتند.

از طرفی دیگر برخی به بهانه‌ی بازگشت به اسلام سلف، به بیان نظریات و عقاید سخیفی درباره‌ی مسائل گوناگون اسلامی، به ویژه در باب توحید و شرک پرداختند که بر اساس این نظریات بسیاری از افکار و اعمال مسلمانان زیر سؤال می‌رفت و شمار زیادی از یکتاپرستان از جرگه‌ی اسلام بیرون رانده می‌شدند. از جمله چنین گروه‌هایی باید «وهابیان» را نام برد. ۲
چگونگى پیدایش وهابیت:

مسلک وهابی منسوب به شیخ محمد فرزند «عبدالوهاب» نجدی است که این نسبت از نام پدر او «عبدالوهاب» گرفته شده است و به گفته برخی از دانشمندان، علت اینکه این مسلک را به نام خود شیخ محمد نسبت نداده‌اند یعنی «محمدیه» نگفته‌اند این است که مبادا پیروان این مذهب نوعی شرکت با نام پیامبر (ص) پیدا کنند و از این نسبت سوء استفاده نمایند.

شیخ محمد در سال ۱۱۱۵ هجری قمری در شهر «عیینه» از شهرهای «نجد» تولد یافت. ۳

وى فقه را بر اساس مذهب احمد حنبل فرا گرفت. از همان کودکی سخنانی به زبان می‌آورد که مسلمانان چیزی از آن نمی‌فهمیدند. برای تحصیل بیشتر، به مکه سپس به مدینه سفر کرد، و در نزد شیخ عبدالله بن ابراهیم بن سیف مشغول تحصیل شد. در همان‌جا زبان به انتقاد گشود که: چرا مسلمین، به قبر پیامبر پناه می‌آوردند و از وی شفاعت می‌خواهند؟

سپس به نجد بازگشت و از آن پس به بصره رفت تا از آنجا به شام برود. وقتى وارد بصره شد، مسلمانان، متوجه طرز فکر او شدند و او را از بصره بیرون کردند و او هم از آن حوالی گریخت. مدتی بعد به شهر «حریمله» از قلمرو نجد آمد، که پدرش نیز در آنجا سکونت داشت.

در آنجا عقاید مسلمین را به دیده‌ی انکار و انتقاد نگریست. پدرش او را از این کار بازمی‌داشت. ۴ و از اظهارات او سخت رنج می‌برد و مردم را از او بر حذر می‌داشت، برادرش عبدالله بر ردّ او کتابی نوشت. ۵ عده‌ای از علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز در ردّ عقاید محمدبن عبدالوهاب و پیروان او کتابهای متعددی را به رشته‌ی تحریر در آوردند. از جمله برادرش سلیمان بن عبدالوهاب کتابی در ردّ او نوشته است و از حنابله‌ی شام که در ردّ وهابیت کتاب نوشته‌اند می‌توان آل الشطی و شیخ عبدالقدّومی نابلسی را نام برد. ۶

پس از درگذشت پدرش، در اظهار عقاید خود و انتقاد از معتقدات مسلمین جری‌تر شد.

گروهی از فرومایگان نیز به دنبال وی افتاده، سخنش را پذیرا شدند. کار به آنجا رسید که سر و صدای مردم، از هر سو بلند شد و قصد کردند او را به قتل برسانند. محمدبن عبدالوهاب هم به «عیینه» بازگشت. رئیس شهر در آن اوقات، عثمان بن احمد بن معمّر بود. محمدبن عبدالوهاب، او را به پادشاهی بر نجد انداخت. عثمان بن احمد هم منویات او را مورد توجه قرار داد. به دنبال آن، قبر زید بن خطاب را منهدم کرد، و از این راه کارش بالا گرفت.

چون این خبر به حاکم احساء و قطیف یعنی سلیمان بن محمدبن عزیز رسید، نامه‌ای به عثمان نامبرده‌ نوشت که محمدبن عبدالوهاب را به قتل برساند. وقتی نامه به عثمان رسید، محمدبن عبدالوهاب را احضار کرد، و موضوع را به اطلاع او رسانید و دستور داد که از شهر بیرون رود. محمدبن عبدالوهاب هم، روی به «درعیّه» نهاده یعنی همان محلّی که «مسیلمه کذّاب» از آنجا برخاست و دعوی پیغمبری کرد و آن همه سر و صدا و مفاسد براه انداخت.

حکمران «درعیه» در آن زمان محمدبن سعود از قبیله‌ی «عنیزه» بود. وی جدّ خاندان سعودی، فرمانروایان کنونی کشور حجاز است.

محمدبن عبدالوهاب، در صدد برآمد که از قدرت حاکم مزبور بهره‌برداری کند، به همین جهت او را به اندیشه‌ی تسلط بر سرزمین نجد انداخت. محمدبن سعود نیز با وی بیعت کرد، بر این اساس که به نام جهاد در راه خدا، مسلمانان را از دم شمشیر بگذراند.

ابن سعود، برای یاری محمدبن عبدالوهاب و انتشار طریقه‌ی او، به بسیج سپاه و تأمین سرباز و نفرات پرداخت، تا این که کارش بالا گرفت.

آنگاه ابن سعود، نامه‌ای به رؤسای شهرهای نجد و قضات آنجا نوشت که اطاعت او را گردن نهند و تسلیم وی شوند. گروهی فرمان او را پذیرفتند و عده‌ای به سکوت برگزار نمودند.

ابن سعود هم با سپاهی از مردم درعیه، آهنگ نجند نمودند و با مردم آنجا جنگ کرد.

در این جنگ بسیاری از مسلمانان مخالف خود را به قتل رسانید، تا اینکه بعضی با میل و بعضی بی‌میل، به اطاعت او درآمدند و حکمرانی نجد، به زور شمشیر به وی تعلق گرفت.

محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۲۰۶ هجری درگذشت، ولی دین جدید او باقی ماند و حکومت سعودی به حمایت از ان برخاست. وهابی‌ها از آن تاریخ، دست به کشتار مسلمین زدند. چه نفوسی را که کشتند و چه خانه‌ها و قبوری را که منهدم کردند و چه اماکنی را که طعمه‌ی حریق ساختند و چه فسادی که میان مردم و شهرها، به راه نینداختند، و چه مصائب و دهشت‌ها که از ناحیه‌ی آنها به مسلمانان نرسید.

وهابیها، در این مدت نه تنها افراد خارج از دین خود را به قتل رساندند، بلکه تمام مقتولین به دست آنها، مسلمانان موحدی بودند که گواهی به یگانگی خداوند می‌دادند، و محمد (ص) را پیامبر او می‌دانستند. تنها گناه آنها این بود که مذهب تازه‌ی اختراعی محمد بن عبدالوهاب را نمی‌پذیرفتند و به آن عقیده نداشتند. ۷
مبانی فکری وهابیت:

آئین وهابیت در اصل بر اساس افکار ابن تیمیّه بوجود آمده است؛ او اول کسی است که در سرزمین مقدس اسلام بذر آن را پراکند. ۸ در نیمه‌ی دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری مردمی در شام بنام ابوالعباس تقی‌الدین احمدبن عبدالحلیم حرّانی دمشقی، معروف به ابن تیمیّه، به نام مبارزه با خرافات و بدعتها قیام کرد و کلیه‌ی مذاهب اسلامی را به لحاظ بدعتهایی که از نظر وی نهاده بودند به باد انتقاد گرفت و در شام و مصر و برخی از بلاد دیگر غوغایی بپا کرد و با پشتکار خستگی‌ناپذیری با بیان و قلم به نشر افکار خود پرداخت و از میان شاگردانش کسانی شهرت یافتند و در همان زمان کار او را دنبال کردند. ۹

با این حال عقاید ابن تیمیّه تا پانصد سال متروک و مدفون بود و کسی از آنها نامی نبرده است و به عبارتی دیگر بذر آن در زیر خاک باقی ماند تا اینکه در حدود پانصد سال بعد محمدبن عبدالوهاب این دفنیه‌ها را نبش کرد و از زیر خاک بیرون آوده و این جراثیم مرده را آب داده و دوباره زنده گرداند. ۱۰

محمدبن عبدالوهاب، رئیس مذهب وهابی، عقیده داشت که تنها خود او خداپرست است و سایر مسلمانان کافر و مشرک می‌باشند. او معتقد بود که خداوند واقعاً بر عرش جلوس کرده است و دارای دست و پا و ران و پهلو و چشم و صورت و ابرو و زبان و جان است و با حرف و صورت، سخن می‌گوید و به طور خلاصه عقیده دارد که خدا جسم است، چیزی که عموم مسلمانان آن را کفر می‌دانند.

محمدبن عبدالوهاب درباره‌ی قبر اعتقادات و احکامی دارد که مختص به خود اوست و بدون دلیل شرعی بر اساس آن فتوی می‌داد. اعتقاد مذهبی او پیرامون قبور این است که ساختن قبر و ساختمان اطراف آن و دعا و نماز در جنب قبور حرام است، بلکه واجب است آنها را نابود کرده و آثار آن را از میان ببرند، حتی نسبت به قبر مقدّس رسول اکرم (ص)، او و پیروانش عقیده دارند که مشاهده مشرفه و قبوری که در آنجاست، به منزله‌ی بت هستند. ۱۱

یکی دیگر از مواردی که به وسیله وهابی‌ها مورد انکار قرار می‌گیرد توسل به عزیزان درگاه الهی است. محمدبن عبدالوهاب در «کشف الشبهات» می‌گوید:

«توسل به مردگان توسل به معدوم است و مرده قدرت بر جواب ندارند.» استدلال وی در این مورد تمثل به آیه‌ی «و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قمطیرٍ۱۲» (اشخاص و اشیایی که غیر از خدا به خدایی گرفته می‌شوند مالک هیچ چیز نیستند.) بود.

و مورد دیگر اینکه وهابیان طلب شفاعت از اولیاء و انبیاء را شرک می‌دانند و با این آیه استدلال می‌کنند: «فلا تدعوا مع الله احداً۱۳» (کسی را در اولوهیت با خدا شریک نگیرید) و نیز آیه‌ی شریفه‌ی:

«من ذالذّی یشفع عنده الّا باذنه۱۴»

یکی دیگر از اعتقادات وهابیان این است که پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نه در حال حیات و نه بعد از وفات علم غیب ندارند و برای اثابت این ادعا به آیاتی از قبیل: «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو۱۵» استدلال می‌کنند. ۱۶
روش استدلال محمدبن عبدالوهاب:

از مشخصات بارز وهابیگری دادن نسبت دادن کفر و شرک به همه‌ی مسلمانان و زدن مارک بی‌دینی به طرف مقابل می‌باشد. از واژه‌های متداول و معمول در رساله‌های این فرقه کلمات «و جملات» «ایها الکافر» و و «ایها المشرک» و… نسبت به طرف مورد بحث می‌باشد.

محمدبن عبدالوهاب در رساله‌ی «کشف الشبهات» که در آن آئین مناظره و بحث را به طرفداران خود می‌آموزد، می‌گوید: «ان قال: لک کذا و کذا، فقل له ایّها المشرک…»

(طرف مقابلت اگر گفت چنین یا چنان «خلاصه هرچه گفت» توبه او بگو ای مشرک.)

دقت در روش مناظره ای که رئیس وهابیان به حامیان خود می‌آموزد با توجه به روشهای بحث منافقین خلق و توده‌ای‌های زمان حاضر، بیانگر رابطه‌ی مستقیم «چشم‌بندی» استعمارگران از دویست سال قبل تا امروز می‌باشد، و نشان می‌دهد که بر روش «دگماتیسم» جهان‌خواران در قدیم و جدید نظم فکری خاصی حاکم است. ۱۷
سیاست‌ها و عوامل اصلی رشد و تقویت فرقه‌ی وهابیت:

مستر همفر یکی از جاسوس‌های عالی‌رتبه و طراز اول سفارت انگلیس بوده که در سال ۱۷۱۰ میلادی به نمایندگی از طرف وزیر مستعمرات مسؤولیت «کمپانی هند شرقی» را به عهده گرفته است. وی پس از یادگیری زبانهای معمول در کشورهای اسلامی مدت زیادی از عمر خود را در عثمانی (ترکیه)، مصر، عراق، حجاز و ایران گذرانده و در احوالات مختلف مسلمانان و آداب و رسوم و طرز فکر، نقاط ضعف و قوت و مسائل اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی کشورهای اسلامی، اطلاعات کاملی کسب نموده است. ۱۸ وی طبق برنامه‌ی استعمار انگلیس همواره به دنبال شخص جسوری می‌گشت تا در قالب اسلام بتواند اعتقادات مسلمانان را به سخره گرفته و بدعتها و آراء جدید خود را در بین مردم ترویج نماید. تا اینکه با محمدبن عبدالوهاب که گمشده‌ی وی بود برخورد نمود.

همفر به خاطر غرور و هتّاکی فراوانی که در محمدبن عبدالوهاب وجود داشت، او را برای انجام این مأموریت پسندید و با پول و وعده‌های گزاف او را حاضر به خود فروشی و خیانت به مسلمانان نمود.

بعضی از اهداف وزارت مستعمرات انگلیس که توسط همفر از محمدبن عبدالوهاب خواستار اجرای آن شدند عبارتست از:

۱ـ تکفیر تمامی مسلمانان و کشتار آنان و سلب اموال و هتک آبروی آنان و خرید و فروش آنان در بازار به عنوان برده!

۲ـ خراب نمودن خانه‌ی خدا به این عنوان که کعبه بت است و منع نمودن مردم از حج۱۹، لکن محمدبن عبدالوهاب بعید می‌دانست که قدرت بر این کار پیدا کند هر چند بر کعبه مستولی شده و به آن دست یابد.

۳ـ تخریب گنبدها، ضریح‌ها و مکان‌هایی که در نزد مسلمانان محترم است، در مکه و مدینه و بلاد دیگر در صورت امکان، به این عنوان که آنها بت‌پرستی و شرک است. ۲۰

۴ـ انتشار قرآن به صورتی دیگر که در برخی از احادیث به عنوان زیاده و نقصان وجود دارد. البته محمدبن عبدالوهاب بر انجام این کار نیز جرأت پیدا ننمود. ۲۱

بنابراین محمدبن عبدالوهاب توسط برنامه‌ی استعماری و مأموران وزارت استعمار ساخته و پرداخته شد و ادعای خود را برملا و عقیده‌ی خود را آشکار نمود.
نتیجه:

تقریباً از دو قرن پیش استعمارگران مسیحی اروپا با طراح انواع توطئه‌ها در زمینه‌های مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی، مذهبی و غیره در صدد نفوذ به ممالک اسلامی و دست‌یابی به مراکز حساس و استراتژیک جهان اسلام بودند. وقتی با متوسل شدن به وسایل مختلف از در هم شکستن اتحاد مذاهب اسلامی ناامید شدند، دریافتند که تنها راه رخنه در این صف مستحکم و بنیان مرصوص، ساختن فرقه‌ای با اصلی یهودی و ظاهری اسلامی می‌باشد و چنین ترکیبی را در آل سعود و آل عبدالوهاب کشف کردند.

و بدین‌سان موفق به ساختن فرقه‌ای به نام وهابیت شدند.

بنابراین وهابیت یک جریان فکری و مذهبی در چارچوب مبانی اسلامی نبوده و نیست و استعمارگران همواره از آن به عنوان حربه‌ای سیاسی برای دست‌یافتن به مهم‌ترین و حساس‌تـرین مراکز مسلمانان استفاده می‌کردند. ستون فقرات عقاید وهابی‌ها را، حرام دانستن شفاعت، زیارت، دعا، گریستن بر اموات حتی پیغمبر و ائمه، تخریب قبور از هر کس باشد، حتی پیغمبر (که از بیم واکنش جهان اسلام این یکی را نتوانستند عملی سازند) و مشرک دانستن همه‌ی مسلمین، غیر از وهابی‌های صحرای نجد، تشکیل می‌دهد. و به طور خلاصه باید گفت وهابی‌ها فرقه‌ای خرابکار هستند و شعار آنان، تخریب و نابودی و قساوت و وحشیگری است. و هر چه در اختیار دارند، برای پیکار با مسلمانانی که شهادت به یگانگی و رسالت محمد (ص) می‌دهند و نماز می‌گزارند و به حج خانه‌ی خدا می‌روند، به کار می‌برند.

در تاریخ زندگانی تاریک وهابی‌ها، فجایع و حوادث دردناکی می‌بینیم که با گذشت زمانه فراموش نخواهد شد.

فهرست منابع:
۱ـ الآیات البینات فی قمع البدع و الضلالات، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء، دارالمرتضی بیروت، بی‌تا.
۲ـ آیین وهابیت، جعفر سبحانی، مؤسسه دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۳۶۴ ه. ش.
۳ـ برگی از جنایات وهابی‌ها، سیدمرتضی رضوی، ترجمه علی رضائی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ ه. ش.
۴ـ پیدایش وهابیه و عقاید وهابیان، عزت‌الله دهقان، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۷ ه. ش.
۵ـ تجزیه و تحلیل عقاید فرقه وهابی، سیدمحمدحسن قزوینی، ترجمه‌ی علی دوانی، نشر قدر، بی‌تا.
۶ـ فتنه الوهابیه، سیداحمدبن زینی‌دحلان، بی‌جا، ۱۴۰۷ه. ش.
۷ـ الفرقه الوهابیه فی خدمه من؟، السیدابوالعلی‌التقوی، الدراسات للطباعه و النشر، بیتا.
۸ـ کشف الارتیاب فی اتباع محمدبن عبدلوهاب، سیدمحسن عاملی‌امین، بی‌جا، بی‌تا.
۹ـ نقدی بر اندیشه‌ی وهابیان، سیدحسن موسوی‌قزوینی، ترجمه‌ی حسن طاری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ ه. ش.
۱۰ـ نگاهی به پندارهای وهابیت، محمدحسین کاشف الغطاء، ترجمه محمدحسین رحیمیان، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ ه. ش.
۱۱ـ هذی هی الوهابیه، محمدجواد مغنیه، دارالحقیقه، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه. ش.
۱۲ـ وهابیها را اینگونه دیدم، عبدالله محمد، ترجمه‌ی میثم موسایی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ ه. ش.
پی نوشت ها:
۱انعام، ۱۵۳٫
۲نقدی بر اندیشه‌ی وهابیان، سیدحسن موسوی‌قزوینی، ص ۱۱٫
۳آیین وهابیت، جعفر سبحانی، ص ۲۵٫
۴تجزیه و تحلیل عقاید فرقه وهابی، سیدمحمدحسن قزوینی، ص ۱۷٫
۵پیدایش وهابیه و عقاید وهابیان، عزت الله دهقان، ص ۳۵٫
۶برگی از جنایات وهابی‌ها، سیدمرتضی رضوی، ص ۲۰٫
۷تجزیه و تحلیل عقاید فرقه وهابی، سیدمحمدحسن‌قزوینی، ص۱۹ و همچنین« وهابیها را این‌گونه دیدم، عبدالله محمد، ص ۱۷٫
۸کشف الارتباب فی اتباع محمدبن عبدالوهاب، سیدمحسن عاملی امین، ص ۱۷٫
۹فتنه الوهابیه، سیداحمد بن زینی دحلان، ص ۷٫
۱۰الآیات البینات فی قمع البدع و الضلالات، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء، ص ۲۳٫
۱۱تجزیه و تحلیل عقاید فرقه وهابی، سیدمحمدحسن قزوینی، ص ۲۰٫
۱۲فاطر، ۱۳٫
۱۳جن، ۱۸٫
۱۴بقره، ۲۵۵٫
۱۵انعام، ۵۹٫
۱۶ پیدایش وهابیه و عقاید وهابیان، ص ۶۷٫
۱۷همان، ص ۶۲٫
۱۸پیدایش وهابیه و عقاید وهابیان، ص ۳۷٫
۱۹سعود بن عبدالعزیز چند سال مردم را از زیارت خانه‌ی خدا منع نمود. (الفرقه الوهابیه فی خدمه من؟، السید ابوالعلی التقوی، ص ۲۰) (رک: نگاهی به پندارهای وهابیت، علامه محمدحسین کاشف الغطاء، ص ۱۲)
۲۰هذی هی الوهابیه، محمدجواد مغنیه، ص ۳۵٫
۲۱لآیات البینات فی قمع البدع و الضلالات، شیخ محدحسین آل کاشف الغطاء، ص ۶٫

 

******************************

 

نظر علمای شیعه و اهل سنت در مورد وهابیت


نظر  امام خمینی (ره) درباره وهابیت

آن چه که هر انسان مسلمان و آزاده را آزار مى‏دهد، فتواهاى مخالف شرع و عقل است و صاحبان این فتاوا نمى‏دانند که خواسته یا ناخواسته در خدمت کسانى هستند که با ایجاد تفرقه میان مسلمانان هدفى جز نابودى اسلام ندارند.

نظر امام خمینى قدس‏ سره :
امام خمینى قدس‏سره  می ‏فرمایند:
مگر مسلمانان نمی ‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند که از یک طرف اسلام اشرافیّت، اسلام ابوسفیان، … و اسلام آمریکایى را ترویج میکنند و
از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش آمریکاى جهان خوار میگذارند(صحیفه امام ج ۲۱ ص ۸۰، پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد کشتار مکه). و در وصیتنامه سیاسى الهى خود مى‏نویسند:
و مى‏بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروت‏هاى بى‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مى‏کند و وهابیت، این مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى‏کند؛ و مردم و ملت‏هاى غافل را سوق به سوى ابرقدرت‏ها مى‏دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏کند(وصیت نامه سیاسى و الهى امام خمینى، ۲۶بهمن ۱۳۶۱ – ۱ جمادى الاولى ۱۴۰۳).

نظر مقام معظم رهبرى( مدظله العالی)

مقام معظم رهبرى مى فرماید:
از اول، وهّابیّت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهى ـ مثل اسرائیل ـ در بین جامعه‏ى مسلمان‏ها به‏وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را براى این‏که پایگاهى علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهّابیّت و این روءساى نجد را به‏وجود آوردند تا داخل جامعه‏ى اسلامى، مرکز امنى داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و مى‏بینید هم که وابسته‏اند.
الان این سلاطینى که در بقعة‏الاسلام وهّابى هستند، از این که به وابستگى و رفاقت و طرفدارى خودشان از سیاست‏هاى دشمنان اسلام – یعنى آمریکا – تصریح کنند، ابایى ندارند و آن را پوشیده نمى‏دارند(پایگاه‏اطلاع رسانى دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبرى farsi.khamenei.ir.).

نظر آیت اللّه العظمى فاضل لنکرانى (ره)
حضرت آیت اللّه العظمى فاضل لنکرانى فرمودند:
براى همه آگاهان روشن است که وهابیت، که به اتفاق همه گروه‏هاى مسلمین، از اسلام خارج است و مولود کفر و یهود مى‏باشد، هیچ فلسفه وجودى به جز مخالفت با اسلام و قرآن و ایجاد تفرقه میان مسلمین ندارد. این گروه نه تنها به دنبال هدم مظاهر مقدس شیعه، بلکه در صدد از بین بردن همه آثار و مقدسات اسلامى، از جمله مرقد نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم است؛ و روزى قرآن و کعبه مقدسه را نشانه خواهند رفت(پیام معظم له به مناسبت تخریب مجدد حرمین شریفین عسکریین علیهم السلام ، ۲۳/۳/۸۶).

نظر آیت اللّه العظمى مکارم شیرازى
آیت الله العظمى مکارم شیرازى فرمودند:
دشمنان اسلام، وهابیون را براى تفرقه افکنى و سوء استفاده از مسلمانان در منطقه بسیج کردند(سایت: salaf.blogfa.com/post-406.aspx//:http به نقل از خبرگزارى ایرنا، دوشنبه پنجم آذر ۱۳۸۶٫). پیدایش فرقه وهابیت یکى از مشکلات و چالش هاى بزرگى‏است که دین مبین اسلام در طول تاریخ خود با آن روبرو شده و به وسیله آن عقب افتاده است(بیانات معظم له در ابتداى درس خارج به مناسبت سال روز تخریب قبور ائمه بقیع، هشتم شوال ۱۴۲۷، دهم آبان ۱۳۸۵).

نظر حضرت آیة اللّه العظمى صافى
حضرت آیت اللّه صافى گلپایگانى می ‏نویسد:
هنگامى که کتاب العواصم من القواصم را خواندم، از تلاش نویسنده آن براى تفرقه میان مسلمانان شگفت زده شدم و به حقّ سوگند، به ذهنم خطور نمى‏کرد که در عصر حاضر یک مسلمانى براى دور کردن مسلمانان از هم‏دیگر و ایجاد اختلاف میان آنان این چنین کوشش کند و همه مصلحان و منادیان وحدت را به نادانى و دروغ‏گویى و نفاق و حیله، متّهم سازد، بالاترین مصیبت این‏جاست که این کتاب توسّط دانشگاه بزرگ مدینه منوّره چاپ و منتشر شده است.
آرى، مادامى که کتاب‏هایى همانند الخطوط العریضة، الشیعة والسنة و العواصم من القواصم، به‏وسیله دانشگاه اسلامى مدینه منوّره چاپ و منتشر مى‏شود و عداوت و دشمنى با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام را آشکار نموده و حقایق تاریخى را انکار کرده و هرگونه وحدت میان مسلمانان را زیر سؤال برده و با منادیان وحدت به مخالفت برخاسته، چگونه مى‏شود به تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمین دست یافت؟همچنین در دیدار اعضاى ستاد بازسازى عتبات عالیات، فرمودند:
وهابیان نه تنها با اهل بیت پیامبر علیهم‏السلام بلکه با شخص رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دشمنى دارند و در صدد از بین بردن نام و تاریخ اسلام برآمده‏اند. یاد و نام ائمه اطهار علیهم‏ السلام از بین رفتنى نیست و آن چیزى که به زودى خاموش مى‏شود، فتنه وهابیت در جهان است و تنها جنایت‏هاى آن‏هاست که در تاریخ باقى می ‏ماند.

ابن بَطوطه (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را دیوانه می خواند

ابن بطوطه، جهان‏گرد نامى مراکشى در سفرنامه‏اش می ‏نویسد:
در دمشق یکى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن می گوید، ولى عقل او سالم نبود. (رحله ابن بطوطه، ج ۱، ص ۵۷)
شوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شیخ الإسلام به ابن تیمیّه کفر است

محمّد بخارى حنفى متوفّاى سال ۸۴۱ در بدعت‏گذارى و تکفیر ابن تیمیّه بى‏پرده سخن گفته است، تا آن‏جا که در مجلس خود تصریح نموده است که اگر کسى ابن تیمیّه را «شیخ الاسلام» بداند، کافر است.( بدر الطالع، ج ۲، ص ۲۶۰)

ابن حجر مکّى(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را گمراه و گمراه‏گر می ‏شمارد

ابن حجر مکّى متوفّاى ۹۷۴، از دانشمندان بزرگ اهل سنّت، در باره ابن تیمیّه می ‏نویسد:
خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعى‏ها، مالکى‏ها وحنفى‏ها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند … سخنان ابن‏تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردى بدعت‏گذار، گمراه، گمراه‏گر و غیرمعتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید. (الفتاوى الحدیثه، ص ۸۶٫)

قاضى شافعى(از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیّه را مهدور الدم می ‏داند

ابن حجر عسقلانى متوفّاى ۸۵۲ و شوکانى متوفّاى ۱۲۵۵، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت مى‏نویسند: قاضى شافعى دمشق دستور داد که در دمشق اعلام کنند که: هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است. (الدرر الکامنة، ج ۱، ص ۱۴۷؛ البدر الطالع، ج ۱، ص ۶۷ و مرآة الجنان، ج ۲، ص ۲۴۲)

حصنى دمشقى (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را زندیق می ‏داند

حصنى دمشقى مى‏نویسد: ابن تیمیّه‏اى را که دریاى علم توصیف مى‏کنند، برخى از پیشوایان، او را زندیق (ملحد) مطلق مى‏شمارند.
علّت گفتار بعضى از پیشوایان هم این است که تمام آثار علمى ابن تیمیّه را بررسى کرده و به اعتقاد صحیحى برنخورده است؛ مگر این که وى در موارد متعدّد برخى از مسلمانان را تکفیر مى‏کند و برخى دیگر را گمراه مى‏داند.
با این که کتاب‏هاى وى آمیخته به تشبیه حقّ به مخلوقات و تجسیم ذات بارى تعالى و هم چنین جسارت به ساحت مقدّس رسول اکرم [ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] و شیخین و تکفیر عبد اللّه بن عباس است.
وى ابن عباس را ملحد و عبد اللّه عمر را مجرم، گمراه و بدعت گذار مى‏داند، این سخنان ناروا را در کتاب الصراط المستقیم خود بیان کرده است(دفع الشبه عن الرسول، تحقیق جماعة من العلماء، ص ۱۲۵)
حصنى دمشقى در جاى دیگر مى‏نویسد:
ابن تیمیّه گفته است: هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند … ظالم، گمراه و مشرک است.
از این سخن ابن تیمیّه، بدن انسان مى‏لرزد، این سخن، پیش از زندیق حرّان، ابن تیمیّه از دهان کسى در هیچ زمان و هیچ مکانى بیرون نیامده است. این زندیق نادان و خشک، داستان عمر را وسیله‏اى براى رسیدن به نیّت ناپاکش در بى‏اعتنایى به ساحت حضرت رسول اکرم، سیّد اوّلین و آخرین، قرار داده و با این سخنان بى‏اساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است و مدّعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است. (دفع الشبه عن الرسول، ص ۱۳۱)

سُبْکى،(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را بدعت گذار می داند

سُبکى متوفّاى سال ۷۵۶ هجرى، از دانشمندان پرآوازه اهل سنّت و معاصر ابن تیمیّه مى‏نویسد:
او در پوشش پیروى از کتاب و سنّت، در عقاید اسلامى بدعت گذاشت و ارکان اسلام را درهم شکست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنى گفت که لازمه آن جسمانى بودن خدا و مرکّب بودن ذات اوست، تا آن جا که ازلى بودن عالَم را ملتزم شد و با این سخنان حتّى از ۷۳ فرقه نیز بیرون رفت(طبقات الشافعیّه، ج ۹، ص ۲۵۳؛ السیف الصقیل، ص ۱۷۷ و الدرّة المضیئة فى الردّ على ابن تیمیّه، ص ۵)

ابن حجر(از بزرگان اهل سنت) و نسبت نفاق به ابن تیمیّه

ابن حجر عسقلانى که از ارکان علمى و حافظ على الاطلاق اهل سنّت به شمار مى‏رود در باره ابن تیمیّه مى‏نویسد:
بزرگان اهل سنّت در باره ابن تیمیّه نظریّه‏هاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند که وى قائل به تجسیم است؛ زیرا او در کتاب العقیدة الحمویّة براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر کرده است. و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که این نیز تنقیص مقام نبوّت و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مى‏آید، وى را زندیق و بى دین دانسته‏اند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى که در باره على[ علیه‏السلام ]بیان داشته وى را منافق دانسته‏اند. چون وى گفته است: على بن ابى طالب[ علیه‏السلام ] بارها براى به‏دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولى کسى او را یارى نکرد، جنگ‏هاى او براى دیانت خواهى نبود، بلکه براى ریاست طلبى بود. اسلام ابوبکر، از اسلام على[ علیه‏السلام ] که در دوران طفولیّت صورت گرفته باارزش‏تر است و هم‏چنین خواستگارى على[ علیه‏السلام ]از دختر ابو جهل، نقص بزرگى براى وى به‏شمار مى‏رود.
تمامى این سخنان نشانه نفاق اوست، چون پیامبر گرامى [ صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ] به على[ علیه‏السلام ] فرموده است: جز منافق کسى تو را دشمن نمى‏ دارد. (الدرر الکامنة فى أعیان المائة الثامنة، ج ۱، ص ۱۵۵).

ذهبى( از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیه را بیگانه، فرومایه و مکّار می ‏داند

ذهبى متوفّاى ۷۷۴، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت که خود همانند ابن تیمیّه، حنبلى مذهب بود و در علم حدیث و رجال سرآمد عصر خویش بود، در نامه‏اى خطاب به وى می ‏نویسد:
یا خیبة! من اتّبعک فإنّه معرض للزندقة والإنحلال … فهل معظم أتباعک إلاّ قعید مربوط، خفیف العقل، أو عامیّ، کذّاب، بلید الذهن، أو غریب واجم قویّ المکر، أو ناشف صالح عدیم الفهم، فإن لم تصدّقنى ففتّشهم وزِنْهم بالعدل … ؛
اى بى‏چاره! آنان که از تو متابعت مى‏کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودى قرار دارند … نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغ‏گو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکّار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج.
تا آن جا که مى‏نویسد:
گمان نمى‏کنم تو سخن مرا قبول کنى! و به نصیحت‏هاى من گوش فرا دهى! تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد مى‏کنى پس با دشمنانت چه خواهى کرد؟ به خدا سوگند، در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان که در میان دوستان تو افراد آلوده، دروغ‏گو، نادان و بی عار زیاد به چشم می ‏خورند.( الإعلان بالتوبیخ، ص ۷۷ و تکملة السیف الصقیل، ص ۲۱۸٫)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: خداشناسی و راه های آن، سوالات و شبهات، ،
:: برچسب‌ها: وهابیت, علما, مسجد ثارالله,

نوشته شده توسط میثم حیدری و امیرحسین زینلی در پنج شنبه 25 خرداد 1391


:: مراسم دهه اول فاطمیه (س) در مسجد ثارالله
:: حضور جناب آقای مرتضی نبوی به مناسبت ایام ا... دهه مبارک فجر/گزارش تصویری
:: فراخوان حضور در راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن
:: رهبر معظم انقلاب در دیدار با نیروی هوایی: توافق نکردن بهتر از توافق بد است/ضربه متقابل مردم در ۲۲ به
:: حضور جناب آقای بیژن نوباوه به مناسبت ایام ا... دهه مبارک فجر/گزارش تصویری
:: نمازگزاران مسجد ثارالله توهین نشریه شارلی ابدو به پیامبر اکرم (ص) را محکوم کردند / گزارش تصویری
:: عناوین گناهان کبیره چیست؟
:: حاضري از حرم امام روح الله تا جمكران مهدي فاطمه(س) پا به پاي من بيايي؟
:: کسانی که از رهبری زاویه گرفتند جا مانده و تباه شدند
:: دیدار مردم شریف قزوین با دکتر سعید جلیلی / گزارش تصویری
:: مراسم پرفیض دعای کمیل در مسجد ثارالله / گزارش تصویری
:: دیدار جلیلی با مردم قزوین؛ شنبه بعد از نماز مغرب و عشا ‌در مسجد امام خمینی (ره)
:: گزارش تصویری از سفر دکتر علی اکبر ولایتی به قزوین
:: درمان فوری مشکلات اقتصادی کشور در عرض ۱۰۰ روز/ تأسیس بیمه سلامت ایرانیان
:: ولایتی به مقام شامخ شهید بابایی ادای احترام کرد
:: اس ام اس های تبریک ولادت حضرت علی (علیه السلام) و روز پدر
:: ولادت حضرت عـلــی (علیه السلام) و روز پدر مبارک
:: از عرش به فرش
:: خدا ما را "کور" نیآفرید
:: مراقب راهش و آخرت خود باشید!





به وبلاگ مسجد ثارالله استان قزوین خوش آمدید.




:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: خرداد 1392
:: ارديبهشت 1392
:: فروردين 1392
:: بهمن 1391
:: دی 1391
:: آذر 1391
:: آبان 1391
:: مهر 1391
:: شهريور 1391
:: مرداد 1391
:: تير 1391
:: خرداد 1391
:: ارديبهشت 1391

آبر برچسب ها

فضیلت و خواص , مسجد ثارالله , ماه رمضان , تفسیر , کانون فرهنگی هنری امام موسی صدر , تفسیر المیزان , ماه مبارک رمضان , قرآن , مسجد ثارالله(علیه السلام) , امام زمان , نماز , امام موسی صدر , جنگ , جنگ نرم , حضرت مهدی(عج) ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by masjedsarallah
Design By : wWw.Theme-Designer.Com