زندگینامه نورالله اصفهانی

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مراسم های مسجد ثارالله
::شهدای مسجد ثارالله
::مذهبی
::سیاسی
::احادیث
::معصومین
::احکام
::قرآن
::فضیلت و خواص سوره های قرآن
::تفسیر قرآن
::صدا
::دعای روزهای هفته
::دانلود
::دانلود نرم افزار مذهبی
::دانلود فایل های پی دی اف مذهبی
::احکام شرعي نماز
::خداشناسی و راه های آن
::سوالات و شبهات
::انقلاب ایران
::زندگینامه امامان
::زندگينامه علماء
::جــنــگ نــــرم
::دعای هر روز ماه مبارک رمضان
::مسائل در مورد امام علی (علیه السلام)


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: میثم حیدری و امیرحسین زینلی
:: حامــد نجــفی
:: امیررضا صالح پور
:: امیر حسین نزهتی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


زندگینامه نورالله اصفهانی

 

اصفهانی، نورالله
نام هاي ديگر: مهدی اصفهانی،
موطن: اصفهان
نام پدر : محمد باقر مسجد شاهی
تاريخ وفات: 1346قمری

زندگینامه ها:

عباس عبیری

1278 ق . برای اسلام و ایران سالی مبارك بود. پنجمین فرزند آقا محمد باقر مسجد شاهی (فقیه نامور اصفهان ) دیده به جهان گشود و خاندان رازی را در شادمانی فرو برد. مجتهد گرانپایه شهر، نوزاد نیكبخت این سال را مهدی نامید. مهدی كه بعدها به ((نورالله )) شهرت یافت در سایه عنایتهای ربانی روزگار كودكی را پشت سر گذاشت و رفته رفته در شمار دانش آموزان جای گرفت او از محضر ملا محمد نقنه ای بهره برد و سپس در محفل علمی پدر حضور یافت . مهدی در 1295 ق . راه عراق پیش گرفت (16) تا اندوخته های علمی اش را ژرفا بخشد و تجربه های عرفانی اش را به كمال رساند. او چندی در نجف اقامت گزید و سرانجام مراد خویش را در سامرا یافت . به آن دیار الهی كوچید و در شمار شاگردان مرجع پاك راءی شیعه حضرت آیة الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی جای گرفت .
سرور دانش پژوهان اصفهان در این شهر از محضر فقیه فرزانه حضرت حاج میرزا حبیب الله رشتی نیز كامیاب شد(17) و تا 1299 ق . در حریم ملكوتی كاظمین به دانش اندوزی پرداخت . در ماههای پایانی این سال برادر ارجمندش آقا محمد تقی همراه گروهی از مؤ منان و دانشوران ایرانی در راه زیارت خانه خدا به سامرا رسیدند نورالله فرصت را غنیمت شمرد و در ركاب برادر مجتهدش رهسپار حجاز شد.(18)

در سایه ستارگان

سفر حج با همه خاطرات شیرینش شتابان پایان یافت و سرور جوانان سپاهان دیگر بار به كتابها و نوشته هایش پیوست تا در سامرا فارغ از وابستگی ها و دغدغه های روزگار به درس و پژوهش بپردازد. ولی دریغ كه چرخ چنین نمی پسندید. پدر دانشورش در شامگاه تاسوعای 1301 ق . به كربلا رسید، سپس به نجف شتافت ، نزدیك آرامگاه علامه شیخ جعفر كاشف الغطا جایگاهی برای دفن پیكر خویش برگزید و سرانجام در شب پنجشنبه پنجم صفر 1301 ق . دیده از جهان فرو بست .(19)
هر چند از دست دادن پدری چنان گرانمایه بر گوهر یگانه سپاهان دشوار و جانكاه بود، عطش آموختن و تحقیق را در وی شعله ورتر ساخت . او می دانست كه هیچ چیز مانند دانش و پرهیزگاری روان پدر را آرامش ‍ نمی بخشد. پس با انگیزه ای قوی تر به تلاش پرداخت . تلااشهای شبانه روزی آن دانشجوی روشن بین سرانجام در حدود 1304 ه .ق به بار نشست و او در شمار دانشمندان و فقیهان جای گرفت .
بدین ترتیب استادان بزرگی چون حضرات آیات عظام میرزا محمد حسین شیرازی ، میرزا حبیب الله رشتی ، محمد طه نجف ، سید صدر الدین كاظمینی ، میرزا حسین بن میرزا خلیل تهرانی و سید محمد كاظم طباطبایی یزدی مرتبه علمی اش را ستودند و او را از گواهی اجتهاد و روایت (20) بهره مند ساختند.

طلوع خورشید

1304 ه .ق برای سپاهان نشینان سالی فراموش ناشدنی بود. در یكی از روزهای این سال خجسته حاج آقا نورالله مجتهد پرتوان و روشن بین خاندان رازی به زادگاهش گام نهاد(21) و در آن دیار ایمان پرور به تدریس ‍ پرداخت . تدریس و تربیت دانش پژوهان تا حدود 1307 ق . ادامه یافت . در این سال اقدام بی شرمانه گروهی از بابیان سده در توهین به مقدسات مسلمانان و ترویج انحراف و بی دینی در میان ناآگاهان جامعه كاسه صبر رهبران مذهبی شهر را لبریز ساخت . مردم مؤ من به اشاره فقیهان بیدار و پیروان باب را از سده بیرون كردند.
بابیان از دربار یاری جستند شاه فرمان داد تا آن گروه تبهكار تحت حمایت نیروهای دولتی قرار گیرند. بنابراین مفسدان در سایه سر نیزه های قوای انتظامی به سمت سده حركت داده شدند تا در لانه های خویش استقرار یابند. مؤ منان به رهبری حاج سید محمد رحیم - آقا سدهی - ندای آقا محمد تقی نجفی را لبیك گفتند، به خیابانها گام نهادند و به رویارویی با مفسدان پرداختند. در این درگیری هفت تن جان باختند و بابیان گریختند. كارگزاران حكومت شرح رخداد را به تهران گزارش دادند و اندكی بعد آقا نجفی همراه برادرانش شیخ محمد تقی ثقة الاسلام و حاج آقا نورالله به تهران فرا خوانده شد.(22)

در وادی شبزدگان

مسافرت دانشوران بزرگ سپاهان به مركز حكومت قاجار دو ماه به درازا كشید. مردم پایتخت به پیشوازشان شتافتند و ناصرالدین شاه را با ناكامی روبرو ساختند. شاه كه حضور برادران فقیه اصفهان و اقامه نماز جماعت آقا نجفی در مسجد سید عزیزالله را به سود خویش نمی دید از در دوستی درآمد و پس از شش ماه آنها را به اصفهان باز گرداند.(23)
البته این تنها رویارویی برادران روشن بین خاندان با ناصرالدین شاه به شمار نمی آید. در پنجشنبه بیست و هشتم رجب 1308 ق . امتیاز خرید و فروش ‍ تنباكو و توتون كشور به مدت پنجاه سال در انحصار یك كمپانی انگلیسی قرار گرفت . شیران بیدار بیشه سپاهان یكباره به خروش آمدند. آقا محمد تقی نجفی با همكاری برادران گرانقدرش حاج آقا نورالله و آقا محمد علی و دیگر دانشوران شهر تنباكو را تحریم كردند و مردم را به اعتراض فرا خواندند.(24)
در پی این اقدام قلیان در همه جا كنار گذاشته شد. روحانیان شهر به رهبری آقا نجفی تلگرافی به دربار ارسال كرده ، خواستار لغو پیمان تنباكو شدند. ناصرالدین شاه كه فرزندان شیخ محمد باقر را سبب همه آشوبها و بیگانه ستیزی ها می دانست ضمن ارسال تلگرافی به آقا نجفی وی را چنین تهدید كرد:
((... بی جهت عالم آسوده را آشفته نكنید و مردم با خون خود بازی نكنند و آسوده مشغول دعاگویی و رعیتی باشند.))(25)
آقا نجفی بی آنكه از تهدید شاه بهراسد به اعتراض ادامه داد و سرانجام با اوج گیری خیزش مردم ، ظل السلطان گروهی از مؤ منان و روحانیان شهر را تبعید كرد. تبعید شدگان به اشاره آقا نجفی راه سامرا پیش گرفتند و با بازگویی حوادث كشور نزد مرجع بزرگ شیعه ، زمینه فتوای مشهور تحریم تنباكو را فراهم آوردند.

فصل سازندگی

بخششهای شاهانه خودفروختگان قاجار و باز شدن پای كمپانیهای استعماری به ممالك محروسه (!) ایران آثار شومی در پی داشت . اندك اندك بازارهای كشور از كالاهای فرنگی انباشته شد و كارگاههای كوچك داخلی در آستانه ورشكستگی قرار گرفتند. آقا نورالله كه با دیدگان الهی اش ‍ آینده این سیاست پلید را مشاهده می كرد به رویارویی با آن برخاست و با تاءسیس مؤ سسه های اقتصادی مردمی راه سازندگی و تولید را به مردم نمایاند.
شركت اسلامیه یكی از این مؤ سسه ها بود. هر ایرانی می توانست از یك تا ده هزار سهم در این شركت خریداری كند و بیگانگان حق خرید یا نگاهداری سهامش را نداشتند. نكته شایان توجه در اساسنامه این مؤ سسه فصل بیست و یكم است :
((فصل بیست و یكم : این شركت بكلی از دادوستد متاع خارجه ممنوع است . فقط هم خود را صرف ترقی متاع داخله و آوردن چرخ و اسباب و كارخانجات مفید خواهد نمود و حمل متاع داخله به خارجه بر حسب اقتضا و به موقع خود در كشیدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد كرد.))(26)
این سازمان بزرگ اقتصادی در لندن ، كلكته ، بمبئی ، قاهره ، استانبول ، بغداد، مسكو و بادكوبه ، نمایندگیهایی تاءسیس كرد و در راه سازندگی گامهای بلندی برداشت . گزارشهای نشریات معتبر آن روزگار بخشی از عملكرد مطلوب شركت را آشكار می سازد:
((... به موجبی كه اطلاع حاصل نموده ایم شركت اسلامیه اصفهان در صدد حصول امتیاز ساختن راه آهن محوطه اصفهان از اولیای امور جمهور شده اند كه راه آهن ساخته ، واژگون حركت كند و یقین است كه دولت علیه در ادعای این امتیاز هیچ گونه تاءمل نخواهد فرمود. بعضی از دانشمندان سه سال است كه این خیال را داشتند، این ایام انشاءالله به توسط شركت اسلامیه از قوه به فعل رسیده ، ملت و دولت را فایده كلی حاصل خواهد شد...))
((... الحال چند روزی است جناب حاجی امین الضرب ، رئیس كل شركت اسلامیه طهران تجویز و تصویب جناب حاجی محمد حسین كازرونی رئیس كل شركت مسیو (بوتن ) فرانسوی را كه از فحول مهندسین اروپ و صاحب امتیاز و نشان مخصوص از دولتین ایران و جمهوری فرانسه است به جهت تعیین محل كارخانه و تحقیق آب رودخانه و مقدار قوت آن به اصفهان فرستاده اند. مهندسی مشارالیه سیزدهم جمادی الثانی وارد این شهر گردیده ، فعلا در تدارك دو كارخانه بزرگ ریسمان تابی و چلوار بافی هستند. ...))(27)
حضور حاج آقانورالله ، آقا نجفی و دیگر فقیهان بزرگ در راءس این مؤ سسه الهی سبب شد كه مراجع عراق از آن حمایت كنند و مردم را به شركت فراگیر در برنامه های آن فراخوانند.(28)
مؤ سسه ملی اقتصادی كه حاج آقا نورالله بنیاد نهاده بود از آغاز با بی مهری و كارشكنی استعمارگران روبرو شد. یكی از نشریات اقتصادی لندن در این باره نوشت :
((... معلوم می شود ایرانیان اندك اندك از خواب غفلت بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت خاصه - تجارت شركت - را نیكو دانسته و چیزی كه در این شركت اهمیت دارد این است كه علمای این ملت در آن شركت دارند و مشوق اند و اگر این شركت معتبر شود سكته بزرگی به تجارت انگلیس در اصفهان بلكه در خلیج فارس وارد آید و باید تجار، نوعی رفتار كنند كه در آینده بازار تجارتشان از رونق نیفتند والا بزودی باید منتظر خبر بود كه بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود.))(29)
سفارت انگلسی نیز در نامه ای این اقدام حاج آقا نورالله و آقا نجفی را به باد انتقام گرفته ، آنها را به سودجویی متهم كرد:
((از قرار اطلاعاتی كه از اصفهان می رسد علمای آنجا بر ضد تجارت خارجه می باشند. علمای مزبور نه به ملاحظه تعصب مذهبی بلكه صرفه شخص به معیت بعضی رؤ سای تجار كه در شركت اسلامیه شریك می باشند، سعی بلیغ در فروش امتعه خود و رد مال التجاره خارجه دارند... بلكه در مساجد و سایر نقاط علنا می گویند كه مردم نباید امتعه خارجه را بخرند...))(30)
در تاریخ 10 جمادی الثانی 1317 ه .ق روزنامه الهلال مصر به مدیریت جرجی زیدان درباره شركت اسلامیه چنین نگاشت :
((... شركت بازرگانی اسلامی با نام شركت اسلامیه در اصفهان ایران تاءسیس شده است ...
مركز این شركت در اصفهان و هدفش بی نیاز ساختن بازار از كالاهای بیگانه است . در بنیانگذاری این شركت مولای ، حاج شیخ نورالله عمادالاسلام تلاش كرده ، رئیس آن عمدة التجار حاج محمد حسین كازرونی ... است .))
البته غرب برای مبارزه با اندیشه خودكفایی در ایران تنها به ارسال نامه ها و پخش اخبار نادرست بسنده نكرد بلكه به شیوه معمول خویش آتش ‍ اختلاف میان هموطنان مسیحی و مسلمان را دامن زد كه با هوشیای این دو گروه ناكام ماند.

صفاخانه

در سال 1320 ق . حضور كشیش خبره مسیحی ((تیزدال )) در اصفهان و پخش كتابهای ضداسلام حاج آقا نورالله را به چاره جویی و حضور فعال در صحنه مبارزات فرهنگی فراخواند.(31)
او با همكاری برادر بزرگترش فقیه فرزانه آقانجفی فرهنگ سرایی در محله جلفا پدید آورد. این جایگاه مقدس كه صفاخانه نام داشت هر ماه نشریه ای به نام ((الاسلام )) منتشر می ساخت و مجموعه مناظره های مسلمانان و مسیحیان را در اختیار علاقه مندان قرار می داد. البته حاج آقا نورالله هرگز به محدوده جغرافیایی ایران نمی اندیشید. در نخستین شماره این نشریه چنین می خوانیم :
((چون سالهاست دعات عیسویه می گفتند كه اهل اسلام جواب ما را نمی دهند... از این جهت در غره شهر جمادی الاخر 1320 ه .ق در اصفهان به امر جناب مستطاب حامی الشریعه الغراء مروج الملة البیضاء ملاذالانام مروج الاحكام حجة الاسلام آقای حاج شیخ نورالله ثقة الاسلام - دامت بركاته العالیه - اداره دعوت اسلامیه به نام صفاخانه در محله جلفا دایر شده است ...
امیدواریم كم كم دعات اسلامیه به ممالك خارجه بفرستیم و حجت را بر اهل جهان تمام كنیم .))(32)
تاءسیس اداره دعوت اسلامی و انجام مناظره های مفصل با كشیشان و روحانیان مذاهب دیگر سرانجام مؤ ثر واقع شد و یورش نوین فرهنگی باخترنشینان را با شكست روبرو ساخت .

در پایتخت تباهی

مبارزه فقیهان بلند آوازه ایران (آقا نجفی و حاج آقا نورالله ) با استعمار، درباریان وابسته را نگران ساخت . آنها در پی بهانه ای بودند تا این رهبران دلسوز را از پیروانشان جدا سازند. سال 1320 ق . زمان پیدایش بهانه ای برای این كار بود. دو بازرگان منحرف اصفهان به دست مسلمانان خشمگین كشته شدند(33) و در پی آن مردم مؤ من یزد بر مفسدان شهرشان یورش برده ، گروهی از آنها را هلاك كردند(34). درباریان كه از مدتها پیش در پی بهانه ای برای دور ساختن رهبران مذهبی اصفهان از مردم شهر بودند، فرصت را غنیمت شمرده ، آقا نجفی و حاج آقا نورالله را به تهران فرا خواندند. بدین ترتیب آقا نجفی و حاج آقا نورالله دیگر بار به تهران رفتند و یك سال در آن دیار زیستند. در این مدت مزدوران دربار با پخش شایعه ها و تصنیفهای مبتذل شخصیت آسمانی مجتهد بیدار سپاهان را آماج حمله خود قرار دادند.(35)
سرانجام روزهای 1322 فرا رسید. و دو فقیه گران پایه با سرافرازی و احترام به زادگاه خویش بازگشتند.(36)
انجمن ملی
هر چند تعیین تاریخ نخستین روز خیزش مشروطه خواهی و شمارش نام آغازگران آن بسیار دشوار است ، می توان گفت كه همگام با پیشرفت اندیشه مشروطه در جامعه انجمنهای ملی نیز در شهرهای كشور شكل گرفت تا تنگناهای اقتصادی - اجتماعی را از میان بردارد. این انجمن در اصفهان زیر نظر آقا نورالله پای به عرصه وجود نهاد.
حاج آقا نورالله و آقا نجفی به مثابه چهره های شاخص روحانیت در هجرت و تحصن 1324 قم شركت جستند.(37)
این هجرت سرنوشت ساز به پیروزی مشروطه انجامید و سرانجام روحانیان معترض به شهرهای خود بازگشتند.
پس از موفقیت جنبش مشروطه ، حاج آقا نورالله با مشكلی تازه روبرو شد. ظل السلطان ، كه سی سال بر مردم اصفهان حكم رانده بود و پرونده ای سراسر گناه و جنایت داشت ، یكباره تغییر چهره داد تا همچنان در قدرت باقی بماند. فقیه فرزانه شهر در كنار برادر بزرگترش آقا نجفی اعتراضی فراگیر را سازماندهی كرد و سرانجام دست آن عنصر پلید را از مال و نوامیس مردم كوتاه ساخت .(38)

پیمان الهی

1324 ق . را باید سال تحقق بخشی از آرمانهای دانشور پرهیزگار سپاهان دانست . فراورده های ایران اندكی فزونی یافت و زمینه دومین حركت بزرگ دانشوران دلسوز كشور و ملت فراهم آمد. آنها به رهبری حاج آقا نورالله اطلاعیه ای انقلابی منتشر كردند كه بی تردید باید در شمار اسناد افتخار مسلمانان جای گیرد. روحانیان برجسته شهر در این اطلاعیه پیمان بستند كه :
1. در نوشتن اسناد و احكام تنها از كاغذ ایرانی بهره گیرند.
2. بر مردگانی كه كفن غیرداخلی بر آنها پوشانده شده ، نماز نگزارند.
3. خود و پیروانشان از پارچه های ایرانی استفاده كنند و متخلفان از این اصل را احترام نكنند.
4. در میهمانیهای اسراف كاران شركت نجویند، خود نیز در میهمانیهایشان از اسراف بپرهیزند و به یك نوع غذا بسنده كنند.
5. معتادان به مواد مخدر را خوار شمارند، آنها را احترام نكنند و به خانه هایشان نروند.(39)
راهبر آسمانی
با فروپاشی بنیاد شوكت سی ساله ظل السلطان قدرت در دست انجمن ملی قرار گرفت و حاج آقا نورالله فرمانروای یگانه منطقه شد. انجمن در روزهای شنبه ، سه شنبه و پنجشنبه با حضور مردم جلسه داشت و به مشكلات اهالی رسیدگی می كرد.(40) آقا نورالله نیروهای مردمی را مسلح كرد تا در صورت لزوم به یاری آیین حق شتابند. از مجموع گزارشهای نگاشته شده در نشریات آن روزگار چنان بر می آید كه ثقة الاسلام آقا نورالله رهبر ملی و مذهبی منطقه اصفهان به شمار می آمد و فداییان بی شمار همواره در انتظار صدور فرمانش به سر می بردند. او با بهره گیری از این فرصت مدارس جدید تاءسیس كرد، بیمارستانها بنیاد نهاد، در تاءمین امنیت شهر و جاده های برون شهری بسیار كوشید(41) و امور شهر را به نمایندگان با كفایت خویش ‍ وانهاد.
همه چیز برابر نقشه راهبر انجمن مقدس ملی پیش می رفت و مردم دستاورد شیرین فداكاریهای خود و روحانیان را مشاهده می كردند كه حادثه ای ناگوار حاج آقا نورالله را در اندوه فرو برد. در اوایل صفر 1326 ق . سربازان سپاه چهارمحال به سبب دیر كرد دو ساله حقوقشان به كنسولگری روس پناه بردند. پیشوای روشن بین اصفهان كه پناه جویی به بیگانگان را مایه سرافكندگی مسلمانان می دانست و آن را تحت هیچ شرایطی درست نمی شمرد در برابر این گروه نابخرد ایستاد و خواستار اخراج آنها از ارتش ‍ شد.(42)

سالهای شوم

1326 علاوه بر حادثه تلخ یاد شده ، رخداد ناگوار دیگری نیز همراه داشت . محمد علی شاه كه هوای خودكامگی در سر می پروراند، به رویارویی با مجلسیان پرداخت . حاج آقا نورالله كه تنها داوری درد شاه را نمایان قدرت مردم به وی می دانست ، حدود پنجاه هزار رزمنده زیر فرمانش را تحت پولاد گرد آورد و همایشی بی نظیر برگزار كرد. در پی این اقدام انجمنهای گوناگون محلی در چهل ستون چادرها برافراشته ، خواستار كناره گیری شاه شدند. ولی دریغ كه مشروطه خواهان پایتخت از چنین نیرویی بی بهره بودند و محمد علی شاه توانست با به توپ بستن مجلس بساط مشروطیت را برچیند.(43)
همگام با پیروزی دربار اقبال الدوله كاشی ، فرماندار انتصابی دربار نیز دست چپاول گشاد و به یاری معاونش معدل الملك شیرازی شهر را عرصهئ تركتازیهای خویش ساخت . مردم به مرجع بیدار شهر آقا نجفی پناه بردند و خواستار چاره جویی شدند. در پی این اقدام اندك اندك آثار نبرد داخلی در سپاهان آكار شد. با فرود گلوله های توپ دولتیان در پیرامون مسجد شاه جنگی سرنوشت ساز در گرفت و مردم در سایه رهنمودهای حاج آقا نورالله به پیروزی دست یافتند.(44) پس از سقوط اصفهان رزمندگان عشایر به جانب تهران روان شدند و با پیوستن به نیروهای آزادیخواه ، محمد علی شاه را از تخت قدرت به زیر كشیدند.(45)
پس از این پیروزی اندك اندك آثار ناسازگاری در میان مشروطه جویان پدیدار شد. حاج آقا نورالله كه اینك از وضعیت دشوار شیخ فضل الله نوری آگاه شده بود، با هدف یاری آن فقیه فرزانه پای در مسیر تهران نهاد ولی پیروانش وی را از این اقدام خطرناك باز داشتند.(46) بدین ترتیب روحانی شریعت خواه پایتخت به شهادت رسید و صمصام السلطنه كه به یاری آقا نورالله در سپاهان قدرت یافته بود، یكباره در شمار مخالفان روحانیت جای گرفت و فرمان تبعید آقا نجفی و آقا نورالله را برای اجرا به كارگزارانش ‍ ابلاغ كرد.(47)
این فرمان به سبب حمایت بی دریغ مردم از رهبران دینی ناكام ماند اندكی بعد طرح ترور حاج آقا نورالله تصویب شد. مجتهد بیدار شهر از نقشه پلید آنها آگاهی یافت و در 1329 رهسپار عراق شد.(48) او كه اینك محصول تلاشهای شبانه روزی مؤ منان را در چنگ غربگرایان می دید، پیوسته می گفت : ما انگور انداختیم كه سركه شود آن را شراب كردند.(49)

رجعت آفتاب

اقامت راهبر بزرگ روشندلان سپاهان در عراق دیری نپایید. در 1332 ه .ق برادر گرانقدرش حاج آقا محمد تقی مشهور به آقا نجفی سرای خاكی را وداع گفت (50). این خبر ستاره تابناك خاندان رازی را به حضور در زادگاه و حمایت از مؤ منان آن سامان فرا خواند. در چهارم رمضان این سال نبرد نخست جهانی آغاز شد و در ماه ذیقعده فقیه دلاور ایران به اصفهان گام نهاد.(51) او منطقه سپاهان را پایگاه میهن دوستان مؤ من ساخت ، فرمان بسیج همگانی صادر كرد و به حمایت از كمیته دفاع ملی پرداخت . آن دانشور روشن بین دیگر بار عشایر را به خدمت دین فرا خواند. ماءموران بریتانیایی را از تلگرافخانه اخراج كرده ، كارگزاران ایرانی را در آنجا به كار گماشت موجودی بانگ شاهنشاهی را به سود مجاهدان مصادره كرد و همه چیز را برای اقدامات همه جانبه تدافعی آماده ساخت (52). رهبر مجاهدان اصفهان ، كه عثمانیان را برادران دینی ایرانیان می دانستك در نخستین فرصت لشكری از داوطلبان به سوی نیروهای مسلمان عثمانی فرستاد تا آنها را در رویارویی با كفار روس یاری دهند.(53)
مجموعه اقدامهای فقیه بیدار سپاهان خشم دشمنان اسلام را برانگیخت . به گونه ای كه چون خبر حركت سپاه روس به سمت اصفهان در شهر پیچید همه دریافتند كه هدف اصلی آنها نابودی حاج آقا نورالله است . با نزدیك شدن ارتش روس فقیه بزرگ ایران راه عراق پیش گرفت و دیگر بار به آستان امامان معصوم علیهم السلام پناه برد.(54)
سمت سرخ حماسه
نخستین جنگ جهانی تا 24 محرم 1336 ق . ادامه یافت . در این سال همگام با پدید آمدن آرامش نسبی ، فقیه وارسته سپاهان به زادگاهش ‍ بازگشت و به عنوان رئیس العلمای كشور و ریاست حوزه اصفهان به انجام وظایف دشوار خویش پرداخت .(55) درگیری با احزاب سیاسی غیرمذهبی ، رسیدگی به دادخواهی انبوه پابرهنگان كه جز آن فقیه فرزانه پناهی نداشتند و در پی آن كشمكش با كارگزاران دولت ، كردار هر روزه آن راهبر دلسوز شمرده می شد. در 1341 هنگامی كه حاج آقا نورالله رهسپار خراسان بود در تهران رضاخان را به حضور پذیرفت و با گوشزد كردن كردار ناپسند ماءموران حكومت به او وی را عصبانی ساخت . این دیدار سبب شد تا رضاخان فقیه پاكدل اصفهان را ((آخوند خطرناك 9 بخواند و اندیشه نابودی آن بزرگ مرد را در سر بپروراند.(56)
البته نقشه ترور حاج آقا نورالله ، كه از سوی سردار سپه به اجرا در آمده بود، ناكام ماند(57) و شیر بیشه سپاهان برای ادامه خدمات خویش همچنان فرصت یافت . دین باوران كه در پی بهانه ای برای رویارویی با نظام بودند در 1346 ه .ق همزمان با تصویب قانون نظام وظیفه اوضاع را مناسب یافته ، زبان به اعتراض گشودند.(58)
نیروهای دولتی در برابر انبوه مؤ منان معترض ایستادند و اندك اندك همه مردم با چهره حقیقی خودكامه جدید تهران آشنا شدند. حاج آقا نورالله با بهره گیری از فضای اعتراض آمیز موجود طرحی نوین پی افكند تا همه فریادها را هماهنگ سازد و اساس خیزشی فراگیر را سامان دهد. او چنان می اندیشید كه اگر همه رهبران ملی و مذهبی به قم مهاجرت كنند و در پناه حضرت معصومه علیهاالسلام بست بنشینند نهضت بسی زودتر به بار می نشیند. جناب سید العراقین با توجه به این نظر فقیه دلاور سپاهان با كتاب خداوند به رایزنی پرداخت . حاج آقا نورالله با شنیدن آیة 100 سوره نساء سر بر عصا نهاد، مدتی در سكوت فرو رفت ، سپس سر بلند كرد و فرمود: می دانستم در این راه سرانجام كشته می شوم ولی وظیفه شرعی من قیام در برابر اینهاست .
آنگاه نامه های فراوان به شهرهای گوناگون گسیل داشت و روحانیان را به هجرتی سرنوشت ساز فراخواند.(59)

روزهای سوگناك

بدین ترتیب مهاجرت رهبران مذهبی به قم آغاز شد. رضاخان نگران از اعتراض روحانیان گفت : مدرس كم بود حالا آخوندها هم علیه من به قم لشكر كشی كرده اند! با این لشكر چه كنم ! یكی از درباریان پاسخ داد: قربان ، شما كه این همه سران عشایر و خانها را نابود كرده اید، این یك آخوند كه چیزی نیست . رضاخان گفت : قضیه كوچك نیست ، آن اصفهانی آدم خطرناكی است .(60)
مهاجران معترض خواستهای خویش را كه چیزی جر كاهش قدرت رضاخان و نظارت فزون تر مجتهدان بر قوای سه گانه نبود.(61) با سردمداران تهران در میان نهادند. بیان روشن اهداف پناهندگان به قم در كنار نامه های حمایت و تاءیید مراجع نجف رقم معترضان را فزونی بخشید و بازار را به اعتصاب كشاند.
رضاخان در بند تدبیر فقیه هوشمند اصفهان گرفتار آمده بود. دیگر نه وقت گذرانی و نه پیشگیری از مهاجرت بیشتر روحانیان ، هیچ یك سودمند نمی نمود. بنابراین اندیشه واپسین راه نجات در ذهنش شكل گرفت . عامل اجرای نقضه پلید دربار جنایتكاری پلید بود كه لباس پزشك ویژه بر تن داشت . درباریان با بهره گیری از فرصت مناسبی كه سرماخوردگی و خستگی حاج آقا نورالله پدید آورده بود به بالینش شتافتند. پزشك ویژه كه به چیزی جز تزریق نهایی نمی اندیشید از بررسی نبض و حرارت بدن سرور مجتهدان ایران ، بیماری اش را مالاریا و چاره كار را تزریق ((كنین )) خواند دانشور بیدار سپاهان كه از دلسوزی دشمنان اندیشناك شده بود، پزشك را از تزریق باز داشت ولی ماءمور كهنه كار بی توجه به ناخشنودی بیمار سمی كشنده بر پیكر نحیفش تزریق كرد.
پس از خروج فرستادگان دربار دردی جانكاه عارف وارسته اصفهان را در بر گرفت و سرانجام در بامداد اول رجب 1346 ه .ق به زندگی خاكی اش پایان داد.(62)
بدین ترتیب دانشمند بزرگ و سیاستمدار روشن بین ایران پس از حدود هفتاد سال تلاش ، تربیت دانشوران وارسته ، نگارش صدها اطلاعیه كوبنده ،
انجام سخنرانیهای پرشور و سازمان دادن مؤ سسه های اقتصادی ، بهداشتی ، فرهنگی و نظامی ، به سرای دیگر شتاف . رساله ((مكالمات مقیم و مسافر)) آن فقیه فرزانه گوشه ای از ژرفای اندیشه اش را آشكار می سازد و راه نیكبختی و سربلندی را به همه مستضعفان مؤ من می آموزد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: زندگينامه علماء، ،
:: برچسب‌ها: زندگینامه نورالله اصفهانی,

نوشته شده توسط میثم حیدری و امیرحسین زینلی در پنج شنبه 11 خرداد 1391


:: مراسم دهه اول فاطمیه (س) در مسجد ثارالله
:: حضور جناب آقای مرتضی نبوی به مناسبت ایام ا... دهه مبارک فجر/گزارش تصویری
:: فراخوان حضور در راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن
:: رهبر معظم انقلاب در دیدار با نیروی هوایی: توافق نکردن بهتر از توافق بد است/ضربه متقابل مردم در ۲۲ به
:: حضور جناب آقای بیژن نوباوه به مناسبت ایام ا... دهه مبارک فجر/گزارش تصویری
:: نمازگزاران مسجد ثارالله توهین نشریه شارلی ابدو به پیامبر اکرم (ص) را محکوم کردند / گزارش تصویری
:: عناوین گناهان کبیره چیست؟
:: حاضري از حرم امام روح الله تا جمكران مهدي فاطمه(س) پا به پاي من بيايي؟
:: کسانی که از رهبری زاویه گرفتند جا مانده و تباه شدند
:: دیدار مردم شریف قزوین با دکتر سعید جلیلی / گزارش تصویری
:: مراسم پرفیض دعای کمیل در مسجد ثارالله / گزارش تصویری
:: دیدار جلیلی با مردم قزوین؛ شنبه بعد از نماز مغرب و عشا ‌در مسجد امام خمینی (ره)
:: گزارش تصویری از سفر دکتر علی اکبر ولایتی به قزوین
:: درمان فوری مشکلات اقتصادی کشور در عرض ۱۰۰ روز/ تأسیس بیمه سلامت ایرانیان
:: ولایتی به مقام شامخ شهید بابایی ادای احترام کرد
:: اس ام اس های تبریک ولادت حضرت علی (علیه السلام) و روز پدر
:: ولادت حضرت عـلــی (علیه السلام) و روز پدر مبارک
:: از عرش به فرش
:: خدا ما را "کور" نیآفرید
:: مراقب راهش و آخرت خود باشید!





به وبلاگ مسجد ثارالله استان قزوین خوش آمدید.




:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: خرداد 1392
:: ارديبهشت 1392
:: فروردين 1392
:: بهمن 1391
:: دی 1391
:: آذر 1391
:: آبان 1391
:: مهر 1391
:: شهريور 1391
:: مرداد 1391
:: تير 1391
:: خرداد 1391
:: ارديبهشت 1391

آبر برچسب ها

فضیلت و خواص , مسجد ثارالله , ماه رمضان , تفسیر , کانون فرهنگی هنری امام موسی صدر , تفسیر المیزان , ماه مبارک رمضان , قرآن , مسجد ثارالله(علیه السلام) , امام زمان , نماز , امام موسی صدر , جنگ , جنگ نرم , حضرت مهدی(عج) ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by masjedsarallah
Design By : wWw.Theme-Designer.Com